جدول جو
جدول جو

معنی چال موره - جستجوی لغت در جدول جو

چال موره
(رَ)
نام رودخانه ای در ناحیۀ ’کهکیلویه’ که آبی شیرین و گوارا دارد. (فارسنامۀ ناصری ص 324) و مؤلف فارسنامۀ ناصری در این باره نویسد: رودخانه پرتاب (یا ’پریاب’ به قراری که در صفحۀ دیگر این کتاب آمده) چون به ’چال موره’ رسد آن را رودخانه ’چال موره’ گویند. و جای دیگر ذیل نام رود خانه ’پریاب’نوشته است:... از بلوک ممسنی از چشمۀ سوده گان ناحیۀ رستم برخاسته از کنارۀ قلعه طوس گذشته به آب چشمۀ ’اسری’ و آب چشمۀ ’حاجت’ پیوسته رود خانه ’چال موره’ گردد... (از فارسنامه ناصری صص 324- 323)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فَ رَ)
دهی است جز دهستان بیات بخش نوبران شهرستان ساوه که در 27هزارگزی شمال باختر نوبران و 5 هزارگزی راه عمومی واقع شده. 90 تن سکنه دارد، کوهستانی و سردسیر است. آبش از چشمه سار و محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری میباشد. راهش مالرو است و از طریق خان آباد ماشین هم میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(لَ مُ)
دهی جزء دهستان بهنام بخش ورامین شهرستان تهران که در 8 هزارگزی خاور ورامین متصل به راه ورامین به جلیل آباد واقعشده. جلگه ای است معتدل که 55 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصولش غلات و صیفی و چغندر قند میباشد. شغل اهالی زراعت و راهش مالرو است و از راه جلیل آباد ماشین هم میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد که در 5 هزارگزی جنوب باختری کوهدشت و5 هزارگزی جنوب باختری راه فرعی خرم آباد به کوهدشت واقع شده. دامنه، معتدل و مالاریائی است و 90 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و لبنیات، شغل اهالی زراعت، و گله داری و سیاه چادربافی و راهش مالرو است. ساکنین این ده از طایفۀ نورعلی میباشند و در سیاه چادر بسر میبرند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
رز جنگلی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ماله غوره شود
لغت نامه دهخدا